مقوله تحول در نظام آموزشي مبحث ديرپايي است و به كشور ما نيز ختم نميشود. در تعريف تغيير گفته شده است: تغيير، دگرگوني هر چيزي است كه با گذشتهاش تفاوت داشته باشد و نوآوري، اتخاذ ايدههايي براي سازمان جديد است .
بنابراين تمام نوآوريها ميتواند منعكسكننده يك تغيير باشند؛ اگرچه تمامي تغييرها نوآوري نيستند. (آقايي فيشاني، 1377) تحول يعني فرايند ذوب شدن انديشهها، باورها و رفتارهاي سنتي و تثبيت ارزشهاي نوين و استقرار نظامهاي جديد. يعني منطبق كردن سازمانها با آخرين پديدههاي روز.(انصاف،1388)
از سال 1900که وسايل سمعي و بصري در مدارس آمريکا با هدف نمايش عيني وملموس موضوعات آموزشي و يادگيري بهتر، مورد استفاده قرار گرفت تا سال 1960 تحولات محتوايي آنچنان سريع انجام گرفت که فناوري آموزشي به عنوان يک نياز، راه به دنياي آموزش و پرورش بازکرد.
در قرن گذشته از اواخر دهه و پنجاه ميلادي تحولي در جهان آغاز شد كه بعدها آن را موج سوم نام نهادند.
موجي که در پي آن برخي ازكشورها به دنبال ايجاد ساختارهايي در جهت همراهي نظام آموزشي با جامعه شتابنده و تحولات فزاينده آن بودهاند و به فكر بازكاوي، بازسازي، تغييرات و تحول اساسي در نظامهاي آموزشي خويش افتادند.
از آن زمان تاكنون فناوري اطلاعات به عنوان راهبرد هدايت گر اين موج پيشگام پيوسته ابداعات نويني را براي بشر به ارمغان آورده است.
فناوري اطلاعات و ارتباطات را ميتوان به عنوان ابزاري نيرومند براي ارتقا كيفيت و كارايي آموزش مورد استفاده قرار داد. تلفيق فناوري اطلاعات و ارتباطات با آموزش و سيستم يادگيري يك فرايند چندوجهي و پيچيده است. يگانه امر مداوم ثابت دراين فرايند تغيير است.
بالاترين ميزان موفقيت در امر استفاده از فناوري اطلاعات و ارتباطات در يادگيري زماني حاصل ميشود كه ازسردرگمي و بهت زدگي درمورد فناوري اطلاعات و ارتباطات خارج شويم و ذهن و احساس خود را بر شگفتيهاي يادگيري متمركز كنيم.
فناوري با ارائه مجموعه متنوعي شيوههاي آموزشي و يادگيري دانش آموز را براي كسب آگاهي در زمينه مورد علاقه شان تشويق ميكند و يادگيري معني دار را ميسر ميسازد.
( افخمي 1385ص 10)
مدارس هوشمند از دستاوردهاي مهم توسعه فناوري اطلاعات دربرنامههاي آموزش و پرورش است كه فوايد وآثار ونتايج آن نه فقط درمحيط آموزشي تاثيرات خود را خواهد داشت بلكه تحولي نوين همراه باتجارب واقعي محيط زندگي دانش آموزان و فرداي آنها خواهد بود،تاسيس مدارس هوشمند ميتواند گامي موثر در راستاي تحول بنيادين نظام آموزشي کشورمان باشد.
اما اين امر نيازمند توجه دقيق سياستگذاران و مسئولان اجرايي به نکاتي است که در اين مقاله بدان پرداخته ميشود.
کليات:
1- تعريف مدرسه هوشمند
– مدرسه هوشمند مدرسهاي فيزيكي است و كنترل و مديريت آن، مبتني بر فناوري كامپيوتر و شبكه انجام ميگيرد و محتواي بيشتر دروس آن الكترونيك و سيستم ارزشيابي و نظارت آن هوشمند است.
در چنين مدرسهاي يك دانشآموز هوشمند، با صرف وقت بر روي موضوعات به شكل مستمر، منابع و قابليتهاي اجرايي خود را توسعه و تغيير ميدهد و اين نكتهاي است كه به مسئولان مدرسه اجازه ميدهد تا با توجه به تغييرات به وجود آمده و افزايش سطح اطلاعات دانشآموزان، آنها را براي كسب اطلاعات جديد آماده كنند.
– مدرسه هوشمند مدرسهاي است كه براي ايجاد محيط ياددهي ـ يادگيري و بهبود نظام مديريتي مدرسه و تربيت دانشآموزان پژوهنده طراحي شده است.
– مدرسه هوشمند مؤسسه آموزشي است كه در جهت فرآيند يادگيري و بهبود مديريت به صورت سيستمي نظام يافته بازسازي شده تا كودكان را براي عصر اطلاعات آماده سازد.
دانشآموزان در مدرسه هوشمند نقش ياددهنده و يادگيرنده را برعهده دارند. در اين مدرسه، برنامه درسي محدودكننده نيست و به دانشآموزان اجازه داده ميشود از برنامههاي درس خود فراتر گام بردارند.
در اين مدرسه روش تدريس براساس دانشآموز محوري است. تأكيد بر مهارت فكر كردن و فراهم ساختن محيط ياددهي ـ يادگيري از راهبردها و خط مشيهاي مدرسه هوشمند است.
هفت اصل كليدي در مدارس هوشمند عبارتند از:
1)دانش خلاق 2)استعداد يادگيري 3)توجه به فهم مطالب
4) آموختن با هدف تسلط و انتقال آن 5) ارزيابي آموختهها به شكل متمركز 6) غلبه بر مشكلات 7) مدرسه به عنوان يك سازمان آموزشي.
2- ملاحظات نظام آموزشي در مواجهه با هوشمند سازي
1-2- اصولا در رويارويي با پديدههاي نوظهور سه گونه رفتار قابل پيش بيني است:
الف )تسليم: جرياني که با ورود هرپديده جديد، بسوي آن رفته و به گذشته خود پشت ميکنند.
ب) تقابل: جرياني که فقط حافظ ارزشهاي خود است و با هر پديده جديدي بهمقابله و مخاصمه ميپردازد.
ج) تعامل: اين رفتار با پاسداشت ارزشهاي خود، در جهت ارتقا و بهبود کيفيت ارزشهاي خود از هر پديده جديداستقبال ميکند.
بر همين وزن، در برابر ترويج و توسعه مدارس هوشمند نيز واکنشهاي سه گانه فوق قابل تصور بود و بايد سياستگذاران، هدف خود را به روشني ارائه کنند، تسليم،تقابل با تعامل؟
هرچند که به نظر ميرسد درايت مديران نظام آموزشي تعامل را پيشه کرده اما اين گونه رفتار هزينهها و پيش نيازهايي دارد که مستلزم توجهي جامع گرا و همه جانبه است.
2-2-?مختصات و مشخصات مدارس هوشمند:
الف) بخش عمدهاي از نيازهاي دانش آموزان با توجه به رفتارهاي فردي آنها برآورده ميشود.
ب) قيد زمان ومکان مشخص، از تحصيل و آموزش برداشته ميشود و در هر زمان مورد دسترس ميگيرند.
ج) نقش معلم و محصل متحول شده و به گونهاي تعامل گرايانه ميشود.
د) فناوري اطلاعات و ارتباطات، ايدهها و دادهها را قابل دسترس ميکند وفراگير ميتواند با فشردن يک کليد حجم انبوهي از اطلاعات را کسب کند.
2-3- پيش نيازهاي ورود به دنياي فناوري ارتباطات واطلاعات
«لري کوبن» – استاد دانشگاه استانفورد- در نقد گذشته فناوري ميگويد: سياستگذاران آموزش و پرورش،مدام فناوري عوض کرده اند، اسلايد، فيلم، آزمايشگاه زبان،کامپيوتر و اکنون اينترنت.
هردفعه گمان کردهاند که طلاي آموزش را کشف کردهاند، نهايتا درخشش اين طلا از بين ميرود و در دستانمان چيزي به جز سولفيد آهن نميبينيم.(کوبن،1999)
ولي به واقع، آنچه به دنبالش هستيم بويژه دردنياي معاصر، که امواج رسانهها همه جا ما را در سيطره خود آورده، فناوري نيست که به راحتي بتوان در يک لوح فشرده خريد و فروش کرد، بلکه طلا آن چيزي است که براي يافتن آن بايد در وجود خودمان جستجوکنيم.
تعريف مدرسه هوشمند و مدرسه مجازي اين نيست که نرمافزارهاي حاوي کلام معلم و نوشتههاي کتاب را در روي کامپيوتر پخش کرد و دانش آموزان در دنياي تنهايي خويش به تماشاي آن بنشينند، که اين عمل به يک بازي شبيه است که مدتي او را سرگرم کند.
فناوري ارتباطات و اطلاعات،بيش از هرچيز، يک ديدگاه است، که نگرش مديران را به منصه قضاوت بگذارد، بنابراين بايد در جهت تغيير نگاه سنتي به آموزش، قبل از اجراي هر طرحي، اقدام کرد. و اين نقد گذشته، و تغيير نگرش، در همه جا و همه کشورها، وجه مشترک توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات است.
2-4- موانع وچالشهاي پيش رو:
«پلگروم» – محقق حوزه فاوا- در 26 کشور دنيا 10 مانع اصلي کاربردفناوري اطلاعات و ارتباطات را اين چنين برشمرده است:« 1- تعداد کم رايانه، 2- دانش و مهارت اندک معلمان، 3- دشواري تلفيقICT با آموزش، 4-زمانبندي استفاده از رايانه، 5- کمبودلوازم جانبي، 6-کمبود نسخههاي نرم افزاري، 7- وقت کم معلم، 8-کافي نبودن زمان دسترسي همزمان،
9-کمبود بازرس و 10- کمکهاي فني».بنابراين بايدابتدا فرضيههاي مساله را به درستي انتخاب کرد و مدبرانه درجهت شناسايي و رفع اين محدوديتها اقدام کرد.(پلگروم،2001)
با نگاهي به مدارس ايران ميتوان موارد ديگري نيز مورد اشاره قرار داد:
11-زير ساختها، فضاي کوچک کلاسها، حفظ و نگهداري دستگاهها و لوازم جانبي آن،که هردو نيازمند منابع مالي است که به علت فقدان اعتبارات خاص مانع اصلي توسعهICTدر آموزش و پرورش بويژه در مناطق دور از مرکز است.
12- نيروي انساني، مهارت نداشتن معلمان در بخش توليد محتواي الکترونيک و مسلط نبودن بر انگليسي.
13- نرم افزارهايي که در بازار توليد و عرضه شده اند، کيفيت مناسب آموزش راندارند.
شلوغي کلاسها مانع استفاده درست از رايانه در مدارس است.حجم کتاب، فرصت استفاده نوآوري و خلاقيت را از معلم گرفته و قيمت بالاي نرم افزار، خارج از توان دانش آموزان است.
3- پيشينه، اهداف و سياستها
استفاده از فناوري در سيستم آموزش ايران به زمان بهرهگيري از ابزارهاي کمک آموزشي سمعي بصري شامل نمايش اسلايد و فيلمهاي آموزشي در کلاس درس باز ميگردد.
پس از آن، تلويزيون به عنوان رسانه آموزشي مورد توجه قرار گرفت و تلويزيون آموزشي ملي ايران به طور رسمي به امر آموزش همگاني در سراسر کشور پرداخت.
پس از ورود صنعت رايانه به ايران و رشد و نفوذ رايانههاي شخصي در ميان اقشار مختلف فعاليت در زمينه آموزش مبتني بر رايانه نيز آغاز شد و بيش از ده سال است که در اين زمينه فعاليت ميشود و اين امر با توليد لوحهاي فشرده آموزشي آغازشده است.
به طور کلي، از نيمه دوم سال 1380 به بعد، رويکرد به اين مقوله جديتر و فعاليتهاي عملياتي در زمينه آموزش اينترنتي و بهرهگيري از پهناي باند مخابراتي براي ارائه دورههاي آموزشي در گوشه و کنار کشور آغاز شد تا اينکه طبق مصوبات شوراي فناوري اطلاعات و ارتباطات وزارت آموزش وپرورش در سال تحصيلي1384-1383، پايلوت مدارس هوشمند به سازمان آموزش و پرورش شهر تهران محول گرديد.
پس از طرح موضوع در شوراي راهبري فناوري اطلاعات و ارتباطات تعداد 4 دبيرستان در 4 منطقه تهران انتخاب و از سال تحصيلي بعد اجراي آزمايشي طرح در اين مدارس آغاز شد.
براي اجراي طرح، وضعيت موجود مدارس از لحاظ تجهيزات و وضع نيروي انساني مورد بررسي قرار گرفت.
مطابق برنامه عملياتي وزارت آموزش و پرورش براي اجراي برنامه پنجم توسعه كشور، تمامي مدارس كشور بايد تا پايان سال 1394 در يكي از مراحل پنجگانه هوشمندسازي قرار گيرند.
طبق آمار ثبت شده مهرماه 1390 در پايگاهداده آماري مركز آمار و فناوري اطلاعات وزارت آموزش و پرورش، بالغ بر 120هزار مدرسه فعال در سطح كشور وجود دارند و حدود نيمي از آنها در قالب مجتمعهاي آموزشي فعاليت ميكنند.
اهداف
مهمترين اهداف عبارتند از:
1- تحول در نظام آموزشي از يادگيري حافظه مداربه يادگيري متفکرانه و خلاق
2- تربيت دانش آموزان ديگرخواه
3- ايجاد فرصتهاي دسترسي براي همه
سياستها
سياستهاي حاکم بر مدرسه هوشمند شامل سياستهاي قانونگذاري و مقرّرات مدرسه هوشمند و همچنين عملكرد مؤثّر آنهاست تا فرآيند عمليات که به شکل زيراست، با موفقيت انجام گيرد.
شكل 1- سياستهاي حاکم بر مدرسه هوشمند
به منظور عملياتي كردن طرح هوشمندسازي مدارس سياستهاي خاصي را بايد اعمال نمود که در برگيرنده اهداف و آرمانهاي مدرسه هوشمند و سياستها و مقررات آموزشي موجود باشند.
علاوه بر اين براي اطمينان از اجراي موفقيتآميز طرح، تغيير در سياستها و مقررات موجود براي انطباق آن با مدارس هوشمند و سازماندهي سياستها و مقررات جديد در جهت بالا بردن ميزان موفقيت مدارس هوشمند ضروري است.
در عملياتي کردن اين سياستها، هريك از حيطههاي طرح مدرسه هوشمند شامل «فرايند ياددهي – يادگيري»،
« مديريت»، «مردم، مهارتها و مسئوليتها» و «فناوري» مورد بحث قرار ميگيرند:
* فرايند ياددهي ويادگيري
ياددهي و يادگيري، ارزشيابي، انتخاب وتصويب مواد ياددهي- يادگيري.
* مديريت
امور مديريتي مدرسه، امور دانشآموزي، منابع آموزشي، منابع خارجي، امورمالي، تجهيزات، منابع انساني، امنيت و فناوري.
* مردم، مهارتها و مسئوليتها
معلمان، كاركنان اداري، كارمندان فني، پرسنل سيستم آموزشي، پشتيبان عمليات مدرسه هوشمند، والدين و جامعه.
هوشمند سازي مدارس در اسناد تحولي نظام آموزشي
در سند تحول بنيادين نظام آموزش و پرورش که به تصويب شوراي عالي انقلاب فرهنگي رسيده و مورد تأييد مقام معظم رهبري نيز قرار گرفته است در موارد متعددي بر استفاده هوشمندانه از فناوري تاکيد شده است.
يکي از موارد قابل اشاره هدف عملياتي هفدهم اين سند است که بر ارتقاي كيفيت فرآيند تعليم و تربيت با تكيه بر استفاده هوشمندانه از فناوريهاي نوين اشاره ميکند.
راهكار 1/17- توسعه ضريب نفوذ شبكه ملي اطلاعات وارتباطات (اينترانت) در مدارس با اولويت پركردن شكاف ديجيتالي بين مناطق آموزشي و ايجاد ساز وكار مناسب براي بهرهبرداري بهينه و هوشمندانه توسط مربيان ودانشآموزان در چارچوب نظام معيار اسلامي.
راهكار 2/17- توليد و بكار گيري محتوا ي الكترونيكي متناسب با نياز دانشآموزان و مدارس با مشاركت بخش دولتي و غيردولتي و الكترونيك كردن محتواي كتابهاي درسي
بر اساس برنامه درسي ملي (با تأكيد بر استفاده از ظرفيت چند رسانهاي) تا پايان برنامه پنجم توسعه كشور.
راهكار 3/17- اصلاح و به روز آوري روشهاي تعليم و تربيت با تأكيد بر روشهاي فعال، گروهي و خلاق با توجه به نقش الگويي معلمان.
راهكار 4/17- گسترش بهرهبرداري از ظرفيت آموزشهاي غير حضوري و مجازي در برنامههاي آموزشي و تربيتي ويژه معلمان، دانشآموزان و خانوادههاي ايراني در خارج از كشور بر اساس نظام معيار اسلامي و با رعايت اصول تربيتي از طريق شبكه ملي اطلاعات وارتباطات.